پدری که با کمک دوربین مدار بسته جون دخترش رو نجات داد!
همه چی از یه روز معمولی شروع شد. پدر، طبق معمول داشت توی فروشگاه جمعوجورش میچرخید، دختر کوچکش هم توی خونه مشغول بازی بود. هیچکس فکرش رو نمیکرد که چند دقیقه بعد، ممکنه یه اتفاق غیرقابل جبران بیفته. اما چیزی که اون روز جون دختر بچه رو نجات داد یه دوربین مدار بسته بود. دوربینی که بهظاهر فقط یه شی تجملاتی و وسواسی بود، فرشته نجات دختر بچه شد.
دوربین مدار بسته چی نشون داد؟
پدر از پشت پیشخوان یه نگاهی به تصویر دوربین انداخت. یه سایه مشکوک کنار پنجره دید. اول فکر کرد اشتباه دیده، ولی بعد دید که یه نفر واقعاً داره سعی میکنه وارد خونه بشه. یه نفر که غریبه بود. برای یک لحظه ترسید و مضطرب شد چون میدونست دخترش اون جا تنهاست. بدون لحظهای فکر کردن، گوشی رو برداشت، به همسرش زنگ زد، آژیر رو فعال کرد و دوید به سمت خونه.
بعد هم زنگ زد به همسایه بغلی که کلید اضافه خونه رو داشت.
مادر همزمان با همسایه رسید. مرد غریبه وقتی صدای باز شدن در خونه و داد و فریاد مادر رو شنید، وحشتزده فرار کرد. فقط چند ثانیه فاصله بود. دختر هنوز سالم اما حسابی ترسیده بود. گوشه اتاق ایستاده بود. ولی اتفاقی نیفتاده بود. چون یه نفر حواسش به تصویر دوربین بود.
اون چند لحظه، میتونست به بدترین کابوس زندگیشون تبدیل بشه. ولی تصویر دوربین مداربسته، ورق رو برگردوند.
اگه اون دوربین نبود چی میشد؟
جواب این سوال هم سادهست، هم ترسناک. اگه اون لحظه پدر چشمش به تصویر دوربین بی سیم خانه نمیافتاد، اگه دوربین وصل به گوشی نبود، اگه هشدارها رو جدی نمیگرفت، شاید همه چی تو چند دقیقه به فاجعهای ختم میشد. مادر که هنوزم وقتی یاد اون روز میافته، میگه: «من فقط دو دقیقه دیرتر میرسیدم… نمیدونم چی میشد. واقعاً نمیدونم…»

دختر کوچولو شاید الان اینقدر آروم نمیخوابید. شاید خونه دیگه براش جای امنی نبود. ولی همهچی بهموقع اتفاق افتاد.
دوربینی که شاید خیلی ها بهخاطرش سرزنش شون کرده بودن ــ که چرا خونه رو این قدر امنیتی کردی؟ چرا دوربین گذاشتی؟ مگه توی زندان زندگی میکنی؟ ــ همون چیزی شد که نذاشت یه کابوس واقعی شکل بگیره. این ماجرا فقط یه هشدار نیست، یه زنگ خطره برای همه ما. چون اتفاقهای بد، خبر نمیکنن. همیشه این فرصت رو نداریم که از دور، شاهد لحظهای باشیم که باید کاری کرد. این بار شد. ولی همیشه شانس اینطور با آدم یار نیست.
دوربین مدار بسته فقط برای دزد نیست!
خیلی از ما وقتی اسم دوربین مدار بسته رو میشنویم، یاد دزد و خلاف و فروشگاه و پارکینگ میافتیم. یاد جاهایی که باید مراقب اموالمون باشیم. ولی واقعیت اینه که بعضی وقتها، چیزی که داری ازش مراقبت میکنی، فقط یه دوچرخه یا لپتاپ نیست؛ جون آدمیزاده.
امنیت فقط قفل در و میله پشت پنجره نیست. گاهی یه لنز کوچیک که گوشهی سقف نصب شده، میتونه فرقی باشه بین نجات و نابودی.
اون پدر برای کنترل خانوادهش دوربین نذاشته بود. فقط میخواست وقتی سر کاره، یه نگاه بندازه، مطمئن شه همه چی روبهراهه.
یه حس مراقبت، نه کنترل. همون چیزی که آخرش سبب شد دخترش هنوز و همچنان کنار عروسکش بخوابه، نه توی اتاق بازجویی یا… چیزی که حتی گفتنش هم درد داره. پس بله، دوربین فقط برای گرفتن خلافکارها نیست. گاهی جانشین چشم پدره، وقتی که سر کاره ولی دلش پیش خونهست.









اولین دیدگاه را ثبت کنید